تولید محتوا و بازاریابی محتوا نیز مانند هر صنف دیگری، واژهها و اصطلاحات مخصوص به خود را دارد. این اصطلاحات که بیشتر آنها عمر چندانی ندارند، اغلب زادهی ذهن روزنامهنگارها و متخصصان رسانهای هستند که در سالهای اخیر وارد صنعت تولید محتوا شدهاند. زمان چندانی از مطرح شدن تولید محتوا بعنوان یک تخصص در وب فارسی نمی گذرد و برای نگاهی تخصصی تر به این موضوع نیازمند ترجمه اصطلاح های مطرح شدهی تخصصی در این زمینه هستیم.
واژه نامه تولید محتوا
موسسه Contently که به شکلی تخصصی در زمینهی تولید محتوا فعالیت می کند، به تازگی واژه نامه تولید محتوا را منتشر کرده است که در آن تمامی اصطلاحات و واژگان بازاریابی محتوا درج شدهاند. من واژگان این واژه نامه تولید محتوا را به همراه ترجمهی پیشنهادی خود در این مطلب قرار میدهم و از شما درخواست میکنم که اگر پیشنهاد بهتری برای ترجمه این واژگان داشتید به شکل کامنت یا ایمیل برای من ارسال کنید تا این مطلب به تدریج تکمیل شده و یک فرهنگ واژگان کامل فارسی برای تولید محتوا داشته باشیم.
افراد
(.Brand newsroom (n
ترجمه پیشنهادی: اتاق خبر برند
گروهی از افراد که به شکل مستمر، محتوایی دربارهی یک برند منتشر میکنند و یا اینکه قصد دارند بخش روابط عمومی یک برند را از طریق انتشار اخبار مرتبط با حوزه فعالیت آن برند، بازسازی کنند.
(.Brand writer (n
ترجمه پیشنهادی: نویسندهی برند
خبرنگار یا وبلاگنویسی که برای ناشر یک برند، داستان تولید میکند / تولید محتوا میکند.
(.Chief content officer (n
ترجمه پیشنهادی: مدیر ارشد محتوا
رهبر اتاق خبر برند که یک دید کلی و جامع در رابطه با تمامی انواع محتوا از جمله متن، فیلم، صوت، انیمیشن و … را داشته و همچنین تمامی درگاههای توزیع محتوا را نیز تحت کنترل خود دارد. او همچنین مسئولیت استراتژی کلی تولید محتوای برند، ارتباط با دیگر واحدهای سازمان و همچنین اقدام به ریسک های استراتژیک را دارد.
(.Data scientist (n
ترجمه پیشنهادی: تحلیلگر داده
شخصی که میتواند از تحلیل دادههای آماری محتوای یک برند، به راهکارهای عملی برسد.
(.Content strategist (n
ترجمه پیشنهادی: استراتژیست محتوا
شخصی که به شکلی استراتژیک در برنامهریزی، توسعه و پیادهسازی کمپینهای محتوایی، برند را همراهی میکند و نگرشی خلاقانه به متون، طراحی و جایگاه برند دارد.
(.Compliance (n
ترجمه پیشنهادی: تطابقدهنده
فرایندی که به شکل دیجیتال و یا توسط تیمی از افراد انجام میگیرد و در آن با بررسی محتوا، مانع بروز مشکلات حقوقی (از جمله مسائل مرتبط با حق نشر) میشوند.
(.Editor-in-chief (n
ترجمه پیشنهادی: ویرایشگر ارشد
شخصی که مدیریت روزانهی تولید محتوای برند، فرایند انتشار آن، مدیریت کارمندان و بررسی انجام وظایف آنها را بر عهده دارد. او را همچنین میتوان استراتژیست سرمقاله نیز دانست.
واژگان تجاری
Advertorial
ترجمهی پیشنهادی: خبرآگهی
تکه نوشتهی تبلیغاتی که در لفافهی نوشتهی نویسنده گم میشود و اغلب مخاطب متوجه کم ارزش بودن آن میشود. برای مثال: نمیتوانید باور کنید که بعد از استفاده از این خمیردندان سفیدکننده چه اتفاقی افتاد؟ (معلوم است که چه اتفاقی افتاد! دندانهایت سفیدتر شد!)
(.Audience (n
ترجمه: مخاطب
مجموعه افرادی که محتوای تولید شده توسط یک ناشر را مطالعه میکنند/ مصرف میکنند.
(.Audience Definition (n
ترجمهی پیشنهای: تعریف مخاطب
فرایند یافتن نوعی از مخاطب که میخواهید با محتوایتان به آنها دسترسی پیدا کنید.
(.Brand blog (n
ترجمهی پیشنهادی: وبلاگ برند
محلی که محتوای مرتبط با یک برند میتواند منتشر شود؛ اغلب مرجعی است برای اخبار و اتفاقهای جدید برند.
(.Brand Publishing (n
ترجمهی پیشنهادی: نشر برند
روایت یک کسبوکار در رابطه با محصولات، برند خود و چیزهایی که برایش ارزشمند است، بدون اینکه کوچکترین جنبهی تبلیغاتی در آن وجود داشته باشند.
(.CMS (n
ترجمه: سیستم مدیریت محتوا
نرمافزار کامپیوتری تحت وب که امکان انتشار، ویرایش و سازماندهی محتوا را میدهد. از نمونههای آن میتوان به ووردپرس و جوملا اشاره کرد.
(.Competitive Analysis (n
ترجمهی پیشنهادی: تحلیل رقیب
ارزیابی قدرت و ضعف محتوای برند در قبال دیگر محتوای دیگر برندهای رقیب.
(.Content audit (n
ترجمهی پیشنهادی: رصد محتوا
فرایند ارزیابی میزان تاثیرگذاری محتوای منتشر شده در وبسایتهای مختلف.
(.Content migration (n
ترجمهی پیشنهادی: مهاجرت محتوا
فرایند انتقال محتوا از یک سیستم مدیریت محتوا به سیستم مدیریت محتوایی دیگر.
(.Content targeting (n
ترجمهی پیشنهادی: هدفگذاری محتوا
توزیع محتوای تبلیغاتی در سایتهای مختلف، به شکلی که محتوای موجود در اطراف آن با محتوای آن سایت مرتبط باشند.
(.e-Book (n
ترجمه: کتاب الکترونیک
کتابی که میتوان آن را بر روی کامپیوتر شخصی، تبلت، کتابخوان و دیگر تجهیزات دیجیتال مطالعه کرد. اغلب به محتوای بیش از ۳۰۰۰ واژه در وب اطلاق میشود.
(.Editorial (n
ترجمه: سرمقاله
نوشتهای که نشان دهندهی طرز تفکر ناشر، هیئت تحریریه و یا یک نویسندهی مشخص است.
(.Feature story (n
ترجمهی پیشنهادی: روایت ویژه
مطلبی که مقدار آن، معمولاً بیش از حد معمول است و با خبری خاص گره نخورده است. مانند تحلیل یک شخصیت خاص. اغلب به شکلی روایی، نگارش میشود.
(.Headline (n
ترجمهی پیشنهادی: تیتر
عنوانی که در بالای مطلب قرار میگیرد، موضوع مطلب را مشخص میکند و یک دید کلی راجع به آن میدهد.
(.KPI (abbr., n
ترجمه: شاخصهای عملکرد کلیدی
معيارهای اندازهگيری مالی و غير مالی هستند كه به منظور تعيين كيفيت اهداف و انعكاس عملكرد استراتژیک یک سازمان بكار برده میشوند.
(.Lead (n
ترجمه: سرنخ[ لید ]
جملات آغازین یک مطلب که وظیفهی میخکوب کردن مخاطب و ترغیب او برای مطالعه تمام مطلب را دارند.
(.Microcontent (n
ترجمهی پیشنهادی: ریزمحتوا
نوعی از محتوا که دارای محدودیتهای خاص از جمله نوع طراحی و یا تعداد کاراکتر است. در شبکههای اجتماعی بیشتر استفاده میشود.
(.Multimedia stories (n
ترجمهی پیشنهادی: محتوای چندرسانهای
محتوایی که برای انتقال مفاهیم از ابزارهایی مانند متن، ویدیو، تصویر، صوت، بازی و… استفاده میکند.
(.Output channel (n
ترجمهی پیشنهادی: درگاه خروجی
بستری که محتوا در آن منتشر و یا توزیع میشود.
(.Parallax design (n
ترجمهی پیشنهادی: طراحی اختلاف منظر
سبک خاصی در طراحی سایت که تصاویر به شکلی در کنار هم قرار میگیرند که احساس عمیق بودن صفحه در خوانندهی متن ایجاد میشود. از این سبک طراحی، در مطالب ویژه استفاده میشود.
(.Native advertising (n
ترجمهی پیشنهادی: تبلیغات محلی
نوعی از تبلیغات که تجربهی کاربری مخاطب را دچار اختلال نمیکند. کاربر متوجه نمیشود که مورد تبلیغ قرار گرفته است.
(.Programmatic marketing (n
ترجمهی پیشنهادی: بازاریابی برنامهنویسی شده
به فرایند خرید و فروش تبلیغات و محتوا بر اساس ردگیری رفتار مخاطب گفته میشود.
(.SEO (abbr., n
ترجمه: بهینهسازی برای موتورهای جستجوگر
بهینهسازی صحیح محتوا و ساختار سایت برای بیشینه کردن نمایش در نتایج موتورهای جستجوگر.
(.Social content (n
ترجمه پیشنهادی: محتوای شبکههای اجتماعی
محتوایی است که مختص شبکههای اجتماعی از جمله توییتر، فیسبوک، تامبلر، پینترست، واتساپ، لینکدین و… تولید میشود و ساختارشان با یکدیگر متفاوت و بر اساس نوع شبکه اجتماعی مدنظر است.
(.Story (n
ترجمه: داستان
محتوایی که ساختار روایی داشته باشد.
(.Storytelling (n
ترجمه پیشنهادی: داستان گویی
پرداختن به یک موضوع، به شکلی که همراه با روایت و به شکل داستان باشد.
(.Utility content (n
ترجمه پیشنهادی: محتوای کاربردی
محتوایی که شامل اطلاعات مفید و ارائه ابزارهایی کاربردی برای مخاطب است ولی لزوما ساختار روایی ندارد.
(.Voice (n
ترجمه: صوت
لحن صوتی یکتا که مختص ناشری خاص است. یکی از مهمترین بخشهای استراتژی بازاریابی در مباحث مدرن بازاریابی تولید محتوا است.
(.White paper (n
ترجمه: مقاله
متنی در یک قالب ساختاری مشخص که به شکل یک گزارش یا راهنما؛ یک موضوع، مسئله و یا مشکلی را بررسی کرده و ابعاد آن را روشن میکند.
مخاطب
(.Custom Sponsored Content (n
ترجمهی پیشنهادی: محتوای اختصاصی حامی (اسپانسر)
محتوایی که توسط یک برند یا ناشر خاص برای انتشار در بلاگهای پرمخاطبتر تهیه میشود.
(.Impression (n
ترجمهی پیشنهادی: نمایش
میزان دفعات نمایش متن یک محتوا و یا تیتر آن، فارغ از نرخ کلیک، میزان زمان حضور در صفحه و ….
(.Native social ads (n
ترجمهی پیشنهادی: تبلیغات محلی در شبکههای اجتماعی
محتوایی که یک کسبوکار خاص توسط بستر شبکههای اجتماعی در تایملاین* مخاطب منتشر میکند.
(.Organic reach (n
ترجمهی پیشنهادی: دسترسی طبیعی
تعداد افرادی که محتوایی را بدون کلیک بر روی لینکهای تبلیغاتی مطالعه کرده باشند.
(.Paid reach (n
ترجمهی پیشنهادی: دسترسی پرداختی
تعداد افرادی که محتوایی را با کلیک بر روی لینکهای تبلیغاتی مطالعه کرده باشند.
(.Reach (n
ترجمهی پیشنهادی: دسترسی
تعداد افرادی که به هر روشی به یک محتوا دسترسی پیدا کرده اند.
(.Underwritten Sponsored Content (n
ترجمهی پیشنهادی: محتوای تحت کنترل حامی
محتوای یک حامی (اسپانسر) که در بخشی از وبسایت ناشر قرار میگیرد و ناشر هیچ دخالتی در آنچه که نمایش داده میشود، ندارد.
اعداد
(.Bounce rate (n
ترجمهی پیشنهادی: میزان پرش
درصد افرادی که یک سایت را پس از مطالعه فقط یک صفحه از آن ترک میکنند. بالا بودن میزان پرش یک سایت نشان دهندهی عدم جذابیت محتوا و همچنین ساختاربندی نادرست سایت است.
(.Brand lift (n
ترجمهی پیشنهادی: ارتقاء برند
به میزان ارتقاء جایگاه برند پس از اجرای یک طرح تبلیغاتی گفته میشود.
(.Click-through (n
ترجمهی پیشنهادی: کلیک
زمانی که یک نفر بر روی یک لینک تبلیغاتی و یا یک مطلب کلیک میکند.
(.Click-through Rate (n
ترجمهی پیشنهادی: نرخ کلیک
تعداد کلیک بر روی یک بنر تبلیغاتی و یا یک لینک، تقسیم بر میزان دفعات نمایش آن.
(.Conversion (n
ترجمهی پیشنهادی: تبدیل
به زمانی گفته میشود که یک بازدیدکننده، رفتار مورد نظر مدیر سایت را اتخاذ کند. برای مثال عضو خبرنامه میشود و یا از فروشگاه خرید میکند.
(.Conversion rate (n
ترجمهی پیشنهادی: نرخ تبدیل
تعداد افرادی که رفتار مورد نظر مدیر سایت را اتخاذ میکنند، تقسیم بر تمامی بازدید کنندگان یک سایت.
(.Exit rate (n
ترجمهی پیشنهادی: نرخ خروج
میزان افرادی که بعد از دیدن یک صفحهی مشخص، سایت را ترک میکنند. اغلب با نرخ پرش اشتباه گرفته میشود.
(.Engaged time (n
ترجمهی پیشنهادی: زمان درگیری
مدت زمانی که یک مخاطب از محتوای موجود در وبلاگ استفاده میکند. این عامل با میزان فعالیت کاربر در صفحه (مانند بالا و پایین کردن متن در صفحه، انتخاب و اشتراک گذاری بخشی از متن و…) سنجیده میشود.
(.CPC (abbr., n
ترجمهی پیشنهادی: مبلغ به ازای کلیک
مدل کسبوکاری که یک تبلیغ کننده بر اساس کلیک بر روی تبلیغاتی که نمایش میدهد، مبلغ دریافت میکند.
(.CPM (abbr., n
ترجمهی پیشنهادی: مبلغ به ازای هر ۱۰۰۰ نمایش
متدوالترین روش پرداخت که مبلغی به ازای هر ۱۰۰۰ بار نمایش یک تبلیغ اختصاص داده میشود.
(.Pageview (n
ترجمهی پیشنهادی: نمایش صفحه
تعداد دفعاتی که یک صفحهی وب به نمایش در آمده است.
(.Repeat visitor (n
ترجمهی پیشنهادی: بازدیدکننده تکراری
بازدید کنندهای که قبلا به وبسایت شما آمده است و بعدا نیز برای بار چندم به آن سر خواهد زد. نرخ بالای بازدید کنندهی تکراری، از نشانههای وبلاگی با مخاطب وفادار است.
(.Unique visitor (n
ترجمهی پیشنهادی: بازدیدکننده یکتا
هر شخصیت یکتایی که وارد سایت میشود.
در نهایت اینکه این دیکشنری در حال حاضر در نسخه ۱.۰ خود قرار داشته و به تدریج تکمیل خواهد شد.
روی بنده هم حساب کنید 🙂
آقای چوپانی در متن ابتدا گفته اید که اگر ایراد یا پیشنهادی برای ترجمه ها هست بگیم، چرا خودتون با کمک کسانی که می تونن اقدام به تکمیل کردنش نمی کنید؟ به نظر من درسته که این الان در نسخه 1 خودش هست، ولی حتما لزومی نداره که ترجمه ای از نسخه اصلی باشه، ایده از اونها باشه، ولی یه نسخه از فارسی توسط یه تیم ایجاد بشه، اگر تمایل داشته باشید من می تونم کمک کنم.
محمدرضا جان، موضوع اینکه علم تولید محتوا هرچند میتونه بومی سازی بشه برای وب فارسی ولی در حال حاضر مجبوریم شالودهاش رو از وب انگلیسی که مادر (و حتی پدر) وب هست وام بگیریم. با این وجود در یک کار تیمی مشترک می تونیم که این واژه نامه رو تکمیل کنیم و به یک کتابچه کوچک آنلاین تبدیلش کنیم.
شما اگر موضوعات یا منبع خاصی رو در نظر داشتید، حتمن از اشتراک گذاریش با گراف خوشحال خواهیم شد.
کار بسیار با ارزشی است.
کاش در شبکههای اجتماعی هم به صورت موردی بیشتر روی این موارد کار کنید و فیدبک بگیرید.
همچنین ادبیات مرتبط با تولید محتوا را بهتر میتوانید جا بیندازید.
به هر حال، دست مریزاد.
Pingback: واژه نامه تولید محتوا و بازاریابی محتوا - کارآفرین نیوز
با تشکر از مطلب خوبتون
مرسی از سایت خوب و کاربردیتون
سلام خیلی خوب بود ممنون از زحمتتون ولی خود واژه ی تولید محتوا رو نگفتید که آیا اصطلاحی براش وجود داره
تولید محتوا خودش میشود:Content Generation
با سلام خیلی از مفهوم ها خوب و به صورت نزدیک کردن به تعاریف معنی شده هست برای مثال درگاه و کانال دو واژه کاملا متفاوت با معنی و استفاده متفاوت می باشد و حدود ۱۵ مورد و در تعارف هم به این شکل میبایست به صورت آبدیت تعاریف صورت بگیرد خیلی از موارد تغییر کردند متاسفانه، چنانچه خواهان تغییر هستید در این موارد به آدرس ایمیل ارسالی دیدگاه ایمیل ارسال فرمایید.
کارشناس ارشد بازاریابی، دانشجوی دکترای مدیریت بازاریابی