تصور دنیایی بدون واژه و خالی از محتوا، بی معنی است. فرمها هر قدر هم زیبا باشند برای آراستن محتوا ایجاد شدهاند و فرم به تنهایی فاقد و یا بهتر است بگوییم کم معنا است. از حافظ و نیچه گرفته تا همین صمد بهرنگی خودمان و بسیاری دیگر، خدایان کم نقص واژگان هستند. امروز از این مردان بزرگ جز داستانهایی شیرین و یادی ماندگار چیزی نمانده است و افسار کار در دست رسانه ها و کسب و کارهایی است که با تولید روزانه میلیون ها سطر واژه، ما را در جهان بینهایت واژهها، غرق و سردرگم کرده اند. سوال مهم این است که ما (به عنوان یک شخص و به عنوان یک کسبوکار) کجای کار هستیم؟ آیا می توانیم از بین اینهمه نوشته و متن و فیلم و موسیقی -که همهشان را یکجا محتوا میخوانیم- خودمان را به جزیرهی کوچکی برسانیم و کمی از دور به این اقیانوس پرآشوب نگاه کنیم؟ و در نهایت اینکه چرا تولید محتوا در دنیای امروز از ضروریات است؟
خبر بد اینکه مجبور به اینکار هستیم مگر اینکه بخواهیم مانند لاشهای روی آب با موجها به این سو و آن سو کشیده شویم و خبر خوب اینکه شاید راه پیچیدهای در پیش باشد ولی شروع کار ساده است.
چرا تولید محتوا کنیم؟
اگر همین چند پاراگراف بالا هنوز باندازه کافی قانعتان نکرده است، چند دلیل ساده وجود دارد که همین الان شروع به تولید محتوا برای کسب و کارتان بکنید.
۱. موضوع اول و مهم اینکه فروش بدون اعتماد اتفاق نمیافتد و اعتماد نتیجه ارتباط است. تولید محتوا یک راهکار ایده آل برای ایجاد ارتباطی اولیه است. ارتباطی که زنجیره اعتماد و فروش را آغاز میکند.
محتوا، ارتباط میسازد. ارتباط، اعتماد ایجاد میکند و اعتماد منجر به فروش میشود.
۲. در دنیای شلوغ امروز، دیگر کسی حوصله چندانی برای خواندن متنهای طولانی تبلیغاتی و توجه به بنرهای تبلیغاتی که هر روز از سروکول خانه هایمان بالا میروند را ندارد. مردم اگر کمتر وقتی هم پیدا کنند، شروع به خواندن موضوعی که برایشان جذاب است، میکنند. مدیران باهوش میدانند که فرصت تبلیغ هدفمند در بطن همین محتوای جذابی است که مخاطب از مطالعه آن لذت میبرد. همیشه یادتان باشد که بهترین تبلیغ، تبلیغ نیست.
هیچکس تبلیغات را نمیخواند، مردم چیزهایی را میخوانند که جلبشان کند، اینها گاهی تبلیغ هستند.
۳. روزگار امروز ما با مفهوم آزادی، کش و قوسهای زیادی دارد. شاید نقطه مشترک همه اینها قایل شدن قدرت اختیار بیشتر در تصمیمگیری است. همین موضوع است که بازاریابی سنتی را اینقدر غیرقابل درک جلوه میدهد. شیوههای تبلیغاتی که با نشانه رفتن انگشت اشاره به سمت مخاطب، قصد مجاب کردن او برای خرید را دارند، بیش از پیش آزاردهنده به نظر میرسند. هنر تولید محتوا در تولید مکالمهای است بین مخاطبان و کسبوکار، تا در نهایت خودشان به این نتیجه برسند که برای رفع نیازشان، باید از محصول یا خدمات خاصی استفاده کنند.
بازاریابی سنتی خطاب به مردم صبحت میکند، بازاریابی محتوا با مردم صحبت میکند.
۴. بارها شنیدهاید که از کنفسیوس نقل شده است: به جای فرستادن لعنت به تاریکی، برخیزید و شمعی روشن کنید. ممکن است شما هم از بسیاری اشتباهات رایجی که در کسبوکارتان در حال رخ دادن است، رنج میبرید. یکی از شمعهایی که میتوانید روشن کنید، تولید محتوایی است که راه و روش درستتر را نشان دهد و قدرت تحلیل مشتریتان را برای تشخیص درست از غلط بالاتر ببرد.
اگر مکالمهای که در جریان است را دوست نداشتید، آن را تغییر دهید.
۵. و مهمتر از همه، همان دلیلی است که مایکروسافت، MSN را دارد. AOL، تککرانچ را دارد و خیلیهای دیگر خیلی جاهای دیگر را دارند.
محتوا پادشاه نیست، محتوا قلمرو پادشاهی است.
وافعاً عالی بود سعید جان هم ارایه ات و هم نوشته ات. مرسی 🙂
ممنون محمد عزیز 🙂
پسر عزیزم من 64ساله هم واقعا از مطالبت لذت بردم .شادوموفق باشی
این ذهنیت بیماریه!
که همه چیز رو برای پول میخواید.
مخاطب ایرانی با تمام هوشمندی و ابتذال ذهنیش نیت نویسنده رو واجد اهمیت میدونه!
شما که بطور ماتقدم در ذهن مخاطب خودتون (وبنگاران آینده!) القا میکنید برای پول باید نوشت! القا این ذهنیت بود که باعث رشد محتوای زرد و چالش جستجو و کمبود محتوای بدرد بخور شده!
این قبیل ذهنیتها به وب آسیب میزنه اخوی!
مطمئنن تولید محتوا هیچوقت، همیشه در راستای مفهوم پول نبوده و صرفا برای تولید پول نیست، وگرنه هیچوقت وبلاگهای خوبی در وب فارسی از جمله ۱پزشک و بسیاری دیگر شکل نمیگرفتند. همچنین جامعههای نرمافزارهای متنباز هم رشد نمیکردند و دانش متن باز توسعه پیدا نمیکرد.
ولی وقتی بحث راجع به یک کسب و کار است که از طریق تولید محتوای حرفهای (و نه هرزنامه) قرار است تجارتش را توسعه دهد، قضیه فرق میکند و باید با نگاهی تجاری به موضوع توجه کرد.
ممنون از نظرت. بیشتر بخونمون 🙂
دورد بر شما برای مقاله ی نابی که تولید کرده اید
مرسی تو تدریس خیلی کمکم کرد.