شاید در حال خواندن این مقاله روی یک لپتاپ هستید، به احتمال زیاد مادربرد لپتاپ شما ساخت ایسوس است. ایسوس حدود ۲۵ سال پیش تاسیس شد و اکنون بیش از ۵۰۰ میلیون مادربرد تولید کرده است. این شرکت تایوانی در طی این سالها شرکت خود را توسعه داد و اکنون یکی از بزرگترین ارائه کنندگان محصولاتی مانند تلفنهمراه، تبلت و غیره در جهان است.
چگونه یک شرکت چندمیلیارد دلاری که مهارتش در زمینهی پردازندهها و انتقال دادههاست میتواند به زبان مصرفکنندههایش صحبت کند و تعاملی فوقالعاده با آنها داشته باشد؟ آرچیت مردیا مدیر محتوای ایسوس است. او متولد هند است، در فرانسه تحصیل کرده و قبل از سی سالگی در هشت کشور دنیا زندگی کرده است و اکنون حدود ۴ سال است که به عنوان مدیر محتوای ایسوس ایفای نقش میکند. قبل از اینکه او وارد قسمت بازاریابی ایسوس شود، کمتر کسی در مورد این شرکت اطلاع داشت، اما او و دیگر مدیران اجرائی ایسوس توانستند با استراتژیهای بازاریابی محتوا این شرکت را متحول کنند. در ادامه مصاحبهی مفید آرچیت مدیا را میخوانید.
کمی در مورد ایسوس توضیح بدهید، شاید بسیاری از خوانندهها با شرکت شما آشنایی نداشته باشند؟
قبل از اینکه به این شرکت بپیوندم، هیچ شناختی از آن نداشتم. البته برخی اطلاعات جزئی از آن میدانستم ولی نسبت به کارهایی که اینجا انجام میشود بیاطلاع بودم. زمانیکه به این تیم پیوستم واقعا غرق کارهای دوستانم شدم و با خودم فکر میکردم واقعا چرا قبل از آن چیزی از آنها نشنیده بودم.
من میتوانم به مردم بگم که ایسوس بزرگترین شرکت تولیدکنندهی مادربرد در جهان است. اگر شما در حال استفاده از لپتاپ هستید به احتمال ۶۰ درصد مادربرد آن ساختهی ایسوس است. نام ایسوس از کلمهی پگاسوس(اسب بالدار افسانههای یونان باستان) گرفته شده است. اینها کار خود را با مادربرد آغاز کردهاند و اکنون جزو قویترین شرکتهای جنوبشرقی آسیا هستند.
بازاریابی محتوای ایسوس را چگونه شرح میدهید؟
بیش از ۴ سال است که من با ایسوس همکاری میکنم. همه در مورد دیجیتالی شدن صحبت میکنند. به نظر من دیجیتالی شدن هیچ تفاوتی را برای سازمانها ایجاد نکرده است، این همانند تلویزیونی است که ۲۰ سال پیش به وجود آمده بود. تنها چیزی که فرق کرده نحوه رسیدن و دستیابی به مخاطبان است. این مدل تبلیغات است که تغییر کرده است، امروز شما دیگر به هیچوجه روی تبلیغات بنری کلیک نمیکنید، حتی اگر به احتمال زیاد این کار به سود شما تمام شود.
در ایسوس فناوریهای بزرگ و قوی تولید میشد، اما طرز فکر در اینجا مهندسی بود؛ تمرکز فقط و فقط روی محصول بود. ما مخاطبان هدف خود را از دست داده بودیم و برند ما به هیچوجه شناخته شده نبود. مصرفکنندگان امروزی به دنبال برندهایی هستند که دارای یک هدف باشند. تنها راهی که ما میتوانستیم با مشتریانمان تعامل کنیم و به آنها در مورد ارزشهایمان بگوییم، بازاریابی محتوا بود. در حال حاضر پس از چهار سال همهی ما به بازاریابی محتوا اعتقاد داریم.
چگونه مدیرانتان نسبت به بازاریابی محتوای ایسوس قانع شدند؟
ما هر سه ماه یکبار، کسبوکار خود را مورد بررسی قرار میدهیم. اوایل ما بودجهی زیادی را صرف تبلیغات سنتی کردیم. اما متوجه شدیم که بازگشت سرمایه از رسانههای سنتی به هیچوجه خوب نیست، بنابراین مدیران اجرایی با هم تصمیم گرفتند تا از راهحلهای بهتری استفاده کنیم.
ما بازاریابی محتوا را در مقیاس کوچک شروع کردیم، در سطح منطقهای و با کسانی کار کردیم که استراتژیهای فوقالعادهای ایجاد میکردند. ما چند ماه به این شکل کار کردیم، سپس نتایج را به صورت اعداد به مدیرانمان نشان دادیم، وقتی آنها بازگشت سرمایهی چنین استراتژیهایی را دیدند، نه تنها نسبت به بازاریابی محتوا قانع میشدند بلکه خواستار آن بودند.
به عنوان یک بازاریاب محتوا، فکر میکنید چه چیزهایی در محتوا باید بیان شود؟
رسیدگی به نقاط درد مشتریان و نیازهای آنان. به عنوان مثال، بسیاری از مردم به عکاسی علاقه دارند و فرض کنید شما فروشندهی دوربین هستید. لازم نیست شما به آنها بگویید: “هی این دوربین واقعا همان چیزی است که تو میخواهی”، بلکه بهتر است در مورد دوربین خود صحبت کنی و هر کمکی که میتواند به آنها بکند را شرح دهی تا او خود به این نتیجه برسد که این دوربین همان چیزی است که او میخواهد. این محتوایی است که به زندگی مصرفکنندگان کمک خواهد کرد و منجر به خرید صحیح آنها خواهد شد. به عنوان مثال ما ویدیویی ساختیم و برای آنکه نشان دهیم دوربین ما چه ویژگیهایی دارد به صورتهای گوناگون با آن عکس گرفتیم و سعی کردیم به مردم یاد دهیم تا بهترین عکسها را با دوربین گوشیهای ما ایجاد کنند.
به نظر شما بزرگترین چالش در زمینهی بازاریابی محتوا چیست؟
بزرگتری چالش ما این است که ما یک استراتژی داریم و مطابق با آن کار میکنیم، ما نمیدانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اما به نظرم چیزهای زیادی خواهیم آموخت. ما در آینده خواهیم فهمید که چگونه بهتر با مخاطبانمان تعامل کنیم و دقیقا بدانیم آنها چه چیزهایی میخواهند. به نظرم ما در آینده تصمیمات بسیار حسابشدهتری از امروز خواهیم گرفت.
وضعیت بازاریابی محتوا در صنعت شما چگونه است؟
در صنعت ما تاکنون کمپینهای بسیار زیادی وجود داشته است و موفقیتهای بسیاری نیز صورت گرفته، اما با کمال تعجب عکس یک گربهی ناز بسیار بیشتر از فعالیتهای ما خواهان دارد. این نشان میدهد مردم با چیزهایی درگیر هستند که واقعا دوستش دارند. ما باید نقطهی علاقه مشترک، نقاط دردی که مردم دارند و آنچه که واقعا میخواهند را کشف کنیم. بسیاری از شرکتهای بزرگ به ویژه در صنعت فناوری این رویکرد را اتخاذ کردهاند، بسیاری از آنهایی که یک مرکز بزرگ محتوا هستند. اما من احساس میکنم هنوز خیلی با وضعیت ایدهآل فاصله داریم، به نظر من هنوز راه درازی در پیش داریم.
به نظرتان در چند سال آینده در حوزهی بازاریابی محتوا کجا خواهیم بود؟
من فکر میکنم اتفاقات بزرگی در طول سه یا چهار سال آینده اتفاق خواهد افتاد. زمانیکه شرکتها به طور کامل رسانههای سنتی را رها خواهند کرد و به سمت ایجاد رسانههای دیجیتالی برای خود خواهند بود. مردم همه چیز را کنار خواهند گذاشت و تنها به برندهایی که اطلاعاتی ناب و صادقانه ارائه میکنند، اعتماد خواهند کرد. تعاملات برندها با مردم شخصیتر خواهد شد و همین تعاملات هدفمند و معنیدار.
چه توصیهای به بازاریابان محتوا دارید که قصد وارد شدن و یا ادامهی کار در این حوزه را دارند؟
تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که اولین تغییر توسط مصرفکنندگان ایجاد میشود، سپس بازاریابان تغییر میکنند و در آخر این تغییرات روی سازمانها اثر خواهد گذاشت. بنابراین بازاریابان باید به مصرفکنندگان خود نزدیک شوند، طرز فکر آنها تنها چیزی است که شما باید بدانید.
منبع: Contently
یه قابلیت مقاله بعدی و مقاله قبلی هم اضافه کنید به وبلاگ خیلی خوب میشه. ممنون از محتواهای خوبتون.