قسمت ششم | نمونه‌هایی از داستان‌‌های اثربخش در بازاریابی محتوایی

در قسمت ششم از مجموعه دوره‌های آموزشی با نمونه‌هایی از بازاریابی محتوایی و چند نمونه داستان برند آشنا خواهید شد که به شما نشان می‌دهند چگونه برندهای ارزشمند با داستان‌سرایی به هدف خود نزدیک‌تر می‌شوند.

 

 

محتوای قسمت ششم: چند نمونه داستان برند

برندهای بسیاری تاکنون وجود داشته‌اند که به داستان‌سرایی و ایجاد داستان‌های بزرگ پرداخته‌اند، بیایید چند مثال را با هم مرور کنیم.

وب‌سایت ویستیا یک مثال خوب برای نمونه داستان برند است. این وب‌سایت خدمات هاستینگ ویدیویی بسیار حرفه‌ای با ابزارهای تجزیه‌تحلیل بازدیدکنندگان را ارائه می‌کند.  ارائه‌ی ویدیوهای اچ‌دی و ابزارهای بازاریابی که به شناسایی و درک صحیح از رفتارهای بازدیدکنندگان کمک می‌کند.

جهت تولید محتوا، آن‌ها مجموعه‌ای از فیلم‌های آموزشی سرگرم‌کننده و جذاب را ایجاد می‌کنند. آن‌ها هم‌چنین از فرمت‌های دیگر محتوا هم‌چون پست‌های وبلاگی، راهنماها، مقالات کمکی و وبینارها بهره می‌گیرند.

حال برگردیم به جریان دایره‌ی طلایی. با چرایی ماجرا شروع کنیم.

هدف ویستیا این است که فراتر از یک سرویس ارائه‌ی ویدیو باشد. البته محصول آن‌ها به این کار کمک می‌کند، اما درصد بسیار کمی از مشکل را حل می‌کند.

تمامی این محتواها و داستان‌سرایی‌ها برای این منظور انجام می‌گیرند.

بیایید به دو قسمت از محتوای آن‌ها نگاه کنیم و ببینیم که چگونه با داستان‌سرایی به هدف خود نزدیک شدند.

آن‌ها یک پست وبلاگی با این عنوان ایجاد کردند: “بهبود کیفیت صدا: چگونه اکو را از ویدیوهای خود حذف کنید”

در بخش عنوان مستقیما به تضاد و درگیری که کاربر با آن مواجه است، اشاره شده است: کاهش اکو در ویدیوها.

عنوان می‌تواند شامل بخش تضادها و درگیری‌ها نشود.

گاهی اوقات عنوان پایان داستان و در مواقع دیگر ممکن است خلاصه‌ای از داستان را بیان کند. اما در این مورد خاص، عنوان تضاد و درگیری را نشان می‌دهد.

پست وبلاگی آن‌ها با این جمله شروع می‌شود که صداگذاری بد حتی بهترین ویدیوها را هم خراب می‌کند که متناسب با شخصیت خریداران و مشتریان آن‌هاست. آن‌ها به سمت یک درگیری و تضاد جدیدی کشیده می‌شوند و اکنون به دنبال رفع این مشکل هستند.

بیایید کمی عمیق‌تر به این نمونه داستان برند توجه کنیم! شخصیت این داستان کیست؟

همان‌طور که از عنوان به نظر می‌رسد، شخصیت این داستان مخاطب یا خواننده‌ای است که به دنبال بهبود صدا در ویدیوهایش است. همان‌طور که خواهید دید، ویستیا به تمامی پست‌های وبلاگی‌اش از چنین زاویه‌ی دیدی نگاه می‌کند.

و در نهایت، پست وبلاگی از مشکل گره گشایی می‌کند و دستورالعمل‌های گام به گامی را برای فایق آمدن برای صداهای ناهنجار در ویدیو پیشنهاد می‌کند.

داستان واضح و مشخص است و اهداف خاصی را دنبال می‌کند: توانمند ساختن افراد برای بهبود کیفیت ویدیوهای خود.

آن‌ها از لحن شوخ‌طبعی استفاده می‌کنند که سازگار و متناسب با برند آن‌هاست. تفاوت بین ویستیا که این اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهد با ارسال ویدیو در یوتیوب چیست؟

ویستیا در ایجاد احساسات و همدردی با خریدار بسیار موفق عمل می‌کند. آن‌ها مشکل را برجسته می‌کنند و می‌گویند که راهی برای حل آن وجود دارد. آن‌ها در حالی‌که آموزش می‌دهند، داستان خود را نیز می‌گویند. این یک قطعه‌ی کوچک محتوایی است، اما برای محتواهای طولانی چگونه این کار را انجام خواهید داد؟ در برخی از محتواهای خود ممکن است، درون یک داستان چندین داستان را روایت کنید.

نگاهی به این مثال بیندازید: یک تولیدکننده‌ی ویدیو برای سازمان خود استخدام کنید.

این نیز محتوای دیگری است که ویستیا تولید کرده است. همانند مثال قبلی، می‌توانید تضاد و یا مشکل موجود در داستان را شناسایی کنید.

اما اگر دقیق‌تر به محتوا نگاه کنید، متوجه خواهید شد که چندین مشکل وجود دارد و این به خاطر وجود چندین داستان متفاوت است.

در این محتوا، از تمامی سه زاویه‌ی دید استفاده شده است. ویستیا در مورد تجربه‌ی خود با این مشکل صحبت می‌کند. از اول شخص برای این گفتن موضوع کمک می‌گیرد.

می‌خواهند مخاطب بداند که:

هی! ما نیز قبلا به این مشکل دچار بودیم.

همان‌طور که قبلا هم گفتیم، استفاده از اول شخص راهی برای اقرار کردن یا اعتراف کردن است. آن‌ها از زبان دوم شخص برای توصیف ادامه‌ی داستان استفاده می‌کنند، مصاحبه با یک تولیدکننده ویدیو و سپس در مرحله‌ی بعدی برای مطالعات موردی از زاویه‌ی دید سوم شخص.

مهم است که توجه داشته باشید که این داستان‌های کوچک با زاویه‌ی دید کلی داستان هماهنگ است و همانند محتوای‌شان، داستان‌شان نیز روشن و واضح است.

صحبت از تولیدکننده‌های داخلی شد، اجازه دهید همین‌جا سلامی کنیم به تولیدکننده‌ی ویدیوهای هاب اسپات . سلام استیفن!!!

ویستیا کار بسیار جالبی در داستان‌سرایی انجام داده است، حال نوبت شماست.

از دایره‌ی طلایی استفاده کنید، ۳ عنصر اصلی داستان را در نظر داشته باشید و همیشه بهترین روش‌ها را در ذهن خود داشته باشید.

در داستان‌سرایی موفق باشید!


این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

4 دیدگاه در “قسمت ششم | نمونه‌هایی از داستان‌‌های اثربخش در بازاریابی محتوایی

    • نیما حسن زاده :

      شدیدا این حرف رو قبول دارم. تو دنیای امروز که عرضه به شدت بالا رفته، اونی برنده است که برندینگ درستی رو انجام بده. اینطوری مخاطب از بین عرضه های زیاد، عرضه شما رو انتخاب میکنه.

  1. نیما حسن زاده :

    خیلی ممنون از مطلب خوبتون.
    البته که خیلی از برندهای ایرانی، مخصوصا پرسونال برند ها، خیلی از داستان سرایی به شیوه درستی استفاده نمیکنن.
    نمیدونم چرا زمان نمیذارن برای این قضیه ولی خب…

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *