اگر راستش را بخواهید، از شنیدن عبارت -وبلاگ فناوری- مور مور میشوم. وقتی کسی برایم مینویسد که وبلاگی با موضوع فناوری ایجاد کرده است (و یا در فکر ایجاد کردنش است) تیترها یکی یکی و کابوسوار از جلو چشمانم عبور میکنند:
لبههای فِلان محصول جدید سامسونگ کمی خمتر شده است، مایکروسافت بِهمان نسخه ویندوز را نیم ساعت دیرتر عرضه خواهد کرد، این اپلیکیش سیبیلهای شما را به رنگ بنفش درمیآورد، آن گجت وقتی زمین میافتد، آخ هم نمیگوید و …
همینجاست که با شنیدن عبارت تکنولوژی، کم مانده است کهیر بزنم و دوباره ماجرای عطا و لقا پیش بیاید. در وبلاگهای فناوری فارسی، مفهوم و ایدولوژی را فراموش کردهایم و برداشتمان از فناوری را به محتوای زرد گجتی، تقلیل دادهایم.
محتوایی که به نظرم فرق چندانی با خبر آخرین رنگ لباس کیم کارداشیان در حال خرید پفک و یا خبر برکناری یک بازیکن از لیگ دست چندمی ندارد. محتوایی که آنقدر بیاهمیت است که در خوشبینانهترین حالت تاریخ انقضایش چند روز و کاربردش باندازه همان چند سطر اولاش است و اغلب بصورت فلهای تولید میشود.
ولی چرا تحت شرایطی که هزاران وبلاگ، محتوای مشابه وبلاگ ما را تولید میکنند و نگاهی اینگونه به فناوری دارند، هنوز هم ساعتها زمان و کیلوکالریها انرژی صرف میکنیم تا این دست از مطالب را برای وبلاگهایمان بنویسیم؟
خوب… حقیقتا معضل اول اینجاست که این جنس مطالب پرمخاطب هستند. (دقیقا به همان دلیل که کیم کارداشیان مخاطب دارد!) اگر نگاهی به سایتهای به اصطلاح فناوری بیاندازید، صدها کامنت مشاجره بین علاقهمندان سامسونگ و اپل میبینید، گویی که بنای این شرکتها را پدرانشان گذاشته باشد.
دلیل دیگرش هم شاید این باشد که کسی که میخواهد راجع به فناوری بنویسد، تعریف و نگرش صحیحی نسبت به فناوری ندارد و نمیتواند در قالبی به غیر از گجتها و تکنولوژیهای صرفا Cool مباحث را تحلیل کند.
اما دلیل اصلی و مهم این است که کشور ما یکی از بزرگترین مصرفکنندگان فناوری در جهان است و در نقشه پراکندگی توسعه فناوری اطلاعات جهان، زیر پونس هم نمیتوان پیدایش کرد. همین است که به تکرار و ترجمه طوطیوار وبلاگهای خارجی میپردازیم تا در نهایت دکانمان چند صد مخاطبی پیدا کند و بواسطهاش چند گجت دلالی کرده باشیم و برای بنرهای تبلیغاتیمان کلیک جمع کنیم.
پس اگر اینطور ننویسیم، چطور بنویسیم؟!
هرچند اینکه شهر پر از سوپرمارکت است، ولیاین دلیل نمیشود که سوپرمارکت دیگری تاسیس نکنیم. اما این سندروم محتوای زرد فناوری دیگر کم مانده که خفهمان کند. اگر با هر هدفی، قصد راهاندازی وبلاگ فناوری دارید ازتان خواهش میکنم که نگاهی متفاوت به موضوع داشته باشید و کمی خلاقیت به خرج بدهید. مطمئن باشید یک قدم فاصله گرفتن از کلیشهها، همه چیز را جذابتر خواهد کرد. هم برای شما که نویسندهاید و هم برای مخاطب.
مهمترین پیشنهادم این است که کمی جنبهی انسانی بیشتری به مطالبتان بدهید. بگذارید کاربر احساس کند که یک انسان واقعی با طرز فکری منحصر بفرد برایش مطلبی نوشته است.
سعی کنید تا جای ممکن، کلیشهی محتوا را بشکنید و سپس کلیشهی فرم را نابود کنید. مثلا چه اشکالی دارد وبلاگی داشته باشیم که فقط به نگاه صاحبان فناوری جهان به موضوع حریم خصوصی اختصاص پیدا کرده است و یا وبلاگی که فقط به بررسی تکنولوژیهایی میپردازد که زندگی آینده ما را شکل خواهند داد و یا … وبسایتی مملو از اینفوگرافیهایی صرفا مرتبط با تکنولوژی و …
قبلا هم کسی چنین کاری کرده است؟
مطمئنا این اتفاق بارها و بارها در بین وبلاگهای فناوری جهان رخ داده است. بعنوان مثال هرچند Engadget از اولین وبلاگهای خبری فناوری بود ولی The Verge، به خاطر نگاه متفاوتِ نویسندگانش از دل آن ظهور کرد و توانست خیلی سریع به رقیب جدیاش تبدیل شود و یا وبلاگ TechCrunch که به دلیل نگاه تند و انتقادی خود و تمرکزش بر روی استارتاپها و گره خوردنش با شخصیت مایک آرینگتون خیلی سریع توانست جایگاه خودش را پیدا کند. از دیگر وبلاگهای فناوری دنیا که نگاهشان در فرم و محتوا با بقیه تفاوت دارد میتوان به Spectrum، RW MotherBoard،Fast Compnay و خیلیهای دیگر اشاره کرد.
از بین فارسیها، اگر راستش را بخواهید به غیر از چند وبلاگ شخصی عالی (جادی، پوریا ناظمی و …) و یکیدو مجله آنلاین تخصصی (سلام دنیا، تا حدی پیوست و… ) چیز دیگری به یاد نمیآورم.
سلام، خیلی مطلب باب دل بود، یعنی لپ کلام رو گفتید و خیلی هم خوب